فهرست مطالب
چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟
خیلی از ما وقتی پای درس خواندن به میان میآید، بعضی مواقع ممکن است از جملاتی مثل «حوصله درس خوندن ندارم.» یا «دست و دلم به درس خوندن نمیره.» استفاده میکنیم.
تا به حال به این فکر کردهاید که مسئله، از چه چیزی ناشی میشود؟
احساس مسئولیت و اینکه ما میدانیم باید درس خواندن را شروع کنیم اما نمیتوانیم، باعث افزایش فشار روانی و ایجاد استرس و اضطراب میشود که خود این اضطراب به صورت مستقیم، دلیلی برای شروع نکردن به درس خواندن و بی حوصلگی است.
میدانید برای حل این مسئله باید چه کنید؟
اصلا باید چطور روشهای مقابله با این بی حوصلگی را پیدا کنید؟
در این مقاله، قصد دارم با شما از دلایل ناتوانی در شروع کردن به درس خواندن صحبت کنم و بعد از آن، راهحلی برای هر کدام، توضیح خواهم داد. پس به مطالعه این نوشته، ادامه بدهید.
در قسمت اول این مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم+ ۵ روش عملی)، گفتم که دلایلی وجود دارد که شاید متوجه آنها نباشید اما به صورت ناخوداگاه روی عملکرد شما در درس خواندن تاثیر منفی میگذارند.
در ادامه، چند دلیلی که باعث میشوند شما نتوانید درس خواندن را شروع کنید، نام میبرم.
۱. بی انگیزگی
قبل از هر چیزی، انگیزه چیست؟
شما چه تعریفی از انگیزه دارید؟
انگیزه برای شما چه چیزی است؟
در ادامه، تعریف خودم را از انگیزه برای شما بازگو میکنم.
انگیزه یا اشتیاق، نیروی داخلی و عاملی است که انسانها را به کارها و اهداف مختلف ترغیب میکند. این نیرو، احساس کشش و تمایل به انجام یک کار خاص را ایجاد میکند و انسانها را به سمت انجام آن کار هدایت میکند.
انگیزه میتواند به صورت درونی (internal) یا بیرونی (external) باشد:
1. انگیزه درونی:
این نوع انگیزه از درون فرد نشأت میگیرد و به عنوان انگیزهٔ شخصی یا شغلی شناخته میشود. ممکن است به دلیل علاقه، ارتباط با ارزشهای شخصی یا احساس پیشرفت و موفقیت ایجاد شود.
2. انگیزه بیرونی:
این نوع انگیزه از عوامل خارجی به فرد تحریک میشود. به طور مثال، جوایز، پاداشها و تشویقها میتوانند موجب ایجاد انگیزه خارجی شوند.
انگیزه میتواند نقش بسیار مهمی در دستیابی به اهداف شخصی و حرفهای ایفا کند. این عامل میتواند انسانها را متحول کرده و به آنها انگیزهی لازم برای پیگیری رویاها و آرزوها اعطا کند.
همچنین، انگیزه میتواند نقش بسیار مهمی در ایجاد تلاش و پشتکار در مواجهه با موانع و مشکلات ناگهانی داشته باشد و به کسب موفقیتهای بزرگ کمک کند.
بی انگیزگی میتواند به عنوان یک مانع مهم برای درس خواندن و یادگیری عمل کند به دلیل موارد زیر:
1. کاهش تمرکز و توجه:
بی انگیزگی ممکن است باعث کاهش توانایی تمرکز بر روی مطالب درسی و کارآیی در یادگیری شود، که این موضوع باعث میشود بازدهی مناسب را در درس خواندن نداشته باشید و نتیجه مطلوبتان را کسب نکنید.
2. کاهش تلاش و انگیزه برای یادگیری:
اگر انسان بی انگیزه باشد، احتمال انجام تلاش و کوشش برای یادگیری و پیشرفت کمتر است که باعث عدم پیشرفت و کسلی در روند یادگیری میشود.
3. کاهش استفاده از منابع و ابزارهای یادگیری:
بی انگیزگی میتواند باعث شود که انسان از منابع و ابزارهای یادگیری به طور کامل استفاده نکند و این بازدهی ضعیفتر را در فرایند یادگیری ایجاد میکند.
4. تأثیرات روانی و عاطفی:
بی انگیزگی میتواند باعث ایجاد تنفر و عدم اعتماد به نفس در مورد یادگیری شود و به طور کلی احساس منفی در مورد مطالعه و درس خواندن به وجود آورد.
تا اینجا از اهمیت داشتن انگیزه و تاثیرات بی انگیزگی روی درس خواندن مطلع شدید.
کمی فکر کنید. آیا مشکل شما در شروع نکردن درس خواندن، بی انگیزگی است؟
مقاله های مرتبط :
۲. افسردگی و مشکلات شخصی
خیلی وقتها شروع نکردن به درس خواندن، ممکن است تنبلی یا اهمالکاری تلقی شود اما روان ما انسانها، از چیزی که فکر میکنیم بسیار پیچیدهتر است.
مشکلات روحی مانند افسردگی، میتوانند مانع از این بشوند که بتوانید به راحتی کاری را شروع کنید حتی بدون اینکه بدانید.
بله، افسردگی و مشکلات روحی میتوانند باعث ناتوانی در درس خواندن شوند.
این مشکلات میتوانند تأثیرات منفی بر روی حافظه، تمرکز، انگیزه، و توانایی یادگیری افراد داشته باشند و موجب ایجاد مشکلاتی در فرایند آموختن و درس خواندن شوند.
بعضی از تأثیرات افسردگی و مشکلات روحی بر روی توانایی درس خواندن شامل موارد زیر میشود:
1. کاهش تمرکز و توجه:
افراد مبتلا به افسردگی ممکن است دچار کاهش تمرکز و توجه شوند، که این باعث میشود تا تواناییهای درسی آنها کاهش یابد.
2. کاهش انگیزه و اشتیاق:
همانطور که در قسمت قبلی این مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟+۵ روش عملی)، گفتم که بی انگیزگی، خود یک عامل برای این است که نمیتوانید درس خواندن را شروع کنید. این احتمال وجود دارد که افسردگی باعث کاهش انگیزه و اشتیاق برای یادگیری و ادامه درس خواندن شود.
3. کاهش قدرت حافظه:
افسردگی میتواند باعث ایجاد مشکلات حافظه و فراموشی در افراد شود، که بازده کمتری در درس خواندن به همراه دارد.
4. کاهش عملکرد تحصیلی:
افسردگی و مشکلات روحی ممکن است به عملکرد تحصیلی کاهش بدهد و موجب شکست در امتحانات و تکالیف درسی شود.
5. ایجاد احساس بیاهمیتی:
افسردگی ممکن است باعث ایجاد احساس بیاهمیتی و ناامیدی نسبت به درس خواندن و تحصیلات شود.
افسردگی میتواند تمامی جنبههای یادگیری و درس خواندن را تحت تأثیر قرار داده و باعث ایجاد مشکلات و محدودیتها در توانایی شخص برای یادگیری شود.
در صورتی که با افسردگی یا مشکلات روحی مواجه هستید و این مشکلات توانایی درس خواندن شما را تحت تأثیر قرار داده است، خود را سرزنش نکنید و به دنبال راه حل های درمانی برای موقعیت خود باشید.
مقاله های مرتبط :
۳. ترس از شکست خوردن
یکی از دلایلی که مانع شروع کردن به درس خواندن میشود، ترس افراد از شکست خوردن است.
ترس از شکست خوردن میتواند باعث شود که نتوانید درس خواندن را شروع کنید یا ادامه دهید. وقوع ترس از شکست میتواند باعث کاهش انگیزه و اشتیاق برای شروع به مطالعه شود.
در صورتی که به علت نگرانی بابت عدم موفقیت یا بروز شکست از شروع کار بترسید، ممکن است باعث کاش توانایی های درسیتان بشود و مانعی بر سر راه تلاش برای یادگیری و موفقیت باشد.
ترس از شکست خوردن ممکن است باعث کاهش تمرکز و توجه کافی و مفید به مطالب بشود و در نتیجه کاهش درک و یادگیری رخ میدهد.
همچنین، این ترس ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد شک و تردید در نسبت به تواناییهای خود شود که ممکن است باعث ایجاد مانع برای پیشرفت موثر شود.
هرچند که ترس از شکست خوردن یک احساس طبیعی است که بسیاری از افراد با آن مواجه میشوند اما دلایل ترس از شکست خوردن ممکن است شامل موارد زیر باشد:
1. احتمال احساس ناکامی و نارضایتی:
افراد ممکن است از شکست خوردن بترسند چرا که میترسند به دلیل ناکامی، احساس نارضایتی نسبت به خود و عملکرد خود داشته باشند.
2. فشارهای بیرونی:
به دلیل فشارهای بیرونی و انتظارات دیگران، برخی از افراد ممکن است از شکست خوردن بترسند.
برای مثال، یک کنکوری ترس از شکست خوردن دارد چرا که همه اطرافیانش انتظار قبولی او در یک رشته و دانشگاه برجسته را دارند.
3. نگرانی از عدم پذیرش اجتماعی:
برخی از افراد ممکن است به دلیل نگرانی از عدم پذیرش اجتماعی و تأثیر آن بر روابط و ارتباطات شخصی خود، از شکست خوردن بترسند. به عنوان مثال، کنکوریها از شکست خوردن میترسند چرا که گمان میکنند در صورت عدم قبولی در دانشگاه، اجتماع آنها را نمیپذیرد.
4. نگرانی از تلفیق با محیط اطراف:
افراد ممکن است از شکست خوردن بترسند چرا که میترسند که نتوانند با محیط اطراف خود تلفیق شوند و به نوعی خارج از جامعه قرار گیرند.
باز هم مثالی از کنکوریها! که دلیل ترس از شکستشان این است که در حالی که بقیه به دانشگاه میروند، آنها در دانشگاه پذیرش نشوند و به نوعی، از بقیه جدا بمانند.
اگر فکر میکنید ترسیدن باعث این است که نمیتوانید درس خواندن را شروع کنید، دلایل بالا را به طور دقیقتر در خودتان بررسی کنید و دلیل ترس خود را از شروع کردن پیدا کنید.
مقاله های مرتبط :
۴. کمالگرایی
این موضوع میتواند با موضوع قبلی که در مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟ + ۵ روش عملی)، رابطه نزدیکی داشته باشد.
در ابتدا میخواهم توضیح بدهم که کمالگرایی دقیقا چیست؟
کمالگرایی یک مفهوم روانشناختی و فلسفی است که به وجود یک تمایل یا اعتقاد به دنبال رسیدن به کمال یا کمال بخشی اشاره دارد.
افراد کمالگرا ممکن است تمایل داشته باشند که خود را و دیگران را به عنوان اشخاصی کامل و بینقص تصور کنند یا برای دستیابی به اهدافی بلندپروازانه، استانداردهای بسیار بالایی ایجاد کنند.
این ویژگی میتواند به میزانی که کنترل نشود، به اضطراب، ناامیدی و فشار روانی منجر شود. از طرف دیگر، به میزان معقول و هماهنگ با واقعیت، میتواند موجب ایجاد انگیزه برای بهبود و تلاش برای کمال شخصی شود.
به عنوان نکته مهم، همیشه ممکن است کمالگرایی مطلوب نباشد، زیرا هیچ کس و هیچ چیز کامل نیست و تلاش بیانتها برای رسیدن به کمال ممکن است باعث بروز مشکلاتی مانند عدم رضایت، استرس یا انزوا شود.
کمالگرایی میتواند به مشکلات روانی و اجتماعی منجر شود. برخی از معایب کمالگرا بودن عبارتند از:
1. اضطراب و استرس:
فشار زیادی که از سوی کمالگرایان بر خود و دیگران میآید، میتواند باعث اضطراب و استرس روانی شود.
2. عدم رضایت:
افراد کمالگرا به دلیل تمایل به کمالبخشی، ممکن است همیشه از خود راضی نباشند و احساس کنند که هدفها و اهدافشان همیشه دستنیافتنی هستند.
3. انزوا:
کمالگرایان ممکن است به علت تمایل به خودبینی بیش از حد و فشار ذهنی، با دیگران ارتباط کمتری برقرار کنند و در انزوا به سر ببرند.
4. کاهش عملکرد:
دستیابی به استانداردهای بسیار بالا و کمالگرا بودن ممکن است منجر به کاهش عملکرد شود، زیرا زمان بیشتری برای انجام کارها صرف میشود.
5. از دست دادن لذت:
کمالگرایی ممکن است باعث از دست رفتن لذت از تجربهها و لحظات کنونی شود، زیرا تمرکز اصلی بر رسیدن به هدفهای بلندپروازانه است.
6. انتقادپذیری پایین:
کمالگرایان ممکن است به علت تمایل به کمالبخشی، به انتقادها و نقدهای دیگران بسیار حساس باشند و نتوانند با این نقدها بهطور مثبت برخورد کنند.
کمالگرایی میتواند به شدت روند درس خواندن را متاثر از مشکلات خود کند. افراد کمالگرا به دلیل تمایل به کمال بخشی و انتظار داشتن استانداردهای بسیار بالا، ممکن است تمایل داشته باشند که همیشه همه چیز را به صورت کامل و بینقص انجام دهند.
این باعث میشود که زمان بسیار زیادی را صرف بخواهند که همه جزئیات را به طور کامل مطالعه کنند و هرگونه خطای کوچکی را برطرف کنند.
همچنین، ممکن است ترس از شکست یا ناکامی را تجربه کنند. این ترس میتواند باعث موانعی در شروع به کار شود و افراد را از انجام اقدامات لازم برای درس خواندن بازدارد.
این ویژگی در بیشتر مواقع میتواند منجر به اضطراب و استرس شود، زیرا افراد کمالگرا همیشه احساس میکنند که نمیتوانند هدفهای مناسب خود را پیدا کنند و همه چیز در نظرشان کوچک است.
این وضعیت میتواند باعث از دست رفتن انگیزه و انرژی برای درسخواندن شود و در نتیجه ممکن است افراد کمالگرا بی انگیزه شوند یا کمتر درس بخوانند.
۵. اهمال کاری
اگر شما در مورد اهمال کاری چیزی ندانید، ممکن است این مفهوم را با مفهوم تنبلی اشتباه بگیرید اما اهمال کاری و تنبلی کردن تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند.
اهمال کاری و تنبلی دو مفهوم متفاوت هستند، اما ممکن است به طور غیرقابل تفکیک با هم ظاهر شوند. البته این دو مفهوم میتوانند به طور همزمان در یک شخص دیده شوند و باعث ایجاد مشکلات در انجام وظایف و کارها میشوند. اینجا تفاوت اصلی بین اهمال کاری و تنبلی را بیان میکنم:
1. اهمال کاری (Procrastination):
اهمال کاری به معنای به تعویق انداختن یا تاخیر در انجام کارها و وظایف است. افرادی که به اهمال کاری مبتلا هستند، ممکن است انجام وظایف را به دلیل عدم انگیزه، استرس، ترس از ناکامی یا سایر عوامل روانی به تعویق بیندازند.
2. تنبلی (Laziness):
تنبلی به معنای عدم تمایل به انجام کارها و فعالیتها است. افرادی که تنبل هستند، به طور عمده انرژی و تلاش برای انجام کارها را کاهش میدهند و به جای آن، فعالیتهای کمتری انجام میدهند یا به استراحت و وقتگذرانی تمایل دارند.
تفاوت اصلی بین اهمال کاری و تنبلی در این است که اهمال کاری ممکن است به علت عوامل روانی مانند استرس، اضطراب یا ترس اتفاق بیفتد و فرد ممکن است واقعاً به انجام کار علاقهمند باشد، اما به دلیل این عوامل به تعویق بیندازد.
اما در تنبلی، فرد به طور کلی انگیزه و تمایل به انجام کارها را کاهش داده و به دلیل تنبلی و ترجیح دادن استراحت، فعالیتها را به تعویق میاندازد.
نکته مهم این است که هر دو اهمال کاری و تنبلی میتوانند موانع جدی در رسیدن به اهداف و دستیابی به موفقیت باشند.
اهمال کاری ممکن است به دلیل عدم تعیین اهداف مشخص، عدم برنامهریزی مناسب، کمبود انگیزه، اضطراب، ترس از ناکامی یا به دلیل اشتباهات در مدیریت زمان اتفاق بیفتد.
این وضعیت میتواند منجر به کاهش بهرهوری، افزایش استرس و ایجاد مشکلات در محیط و زمینه تحصیلی شود. فرقی نمیکند دانشآموز باشید یا دانشجوی مقطع دکترا!
سوال بعدی این است که چرا اهمال کار میشویم؟
ممکن است پاسخهای زیادی برای این سوال وجود داشته باشد اما در زیر، به چند مورد از آنها اشاره میکنم:
1. عدم انگیزه:
افراد ممکن است به دلیل کمبود انگیزه و احساس بیاهمیتی به کارها، به تعویق انداختن انجام آنها بیافتند.
2. استرس و اضطراب:
استرس و اضطراب میتواند باعث شود که افراد از انجام کارها فرار کنند و به تعویق بیندازند.
3. نداشتن برنامه ریزی مناسب:
عدم برنامهریزی مناسب و نداشتن برنامه ممکن است به اهمال کاری منجر شود.
4. عدم تعیین اهداف مشخص:
عدم تعیین اهداف مشخص و روشن میتواند باعث شود که افراد به تنبلی و اهمال کاری مبتلا شوند.
5. عدم علاقه:
عدم علاقه به کارها و وظایف میتواند باعث ایجاد اهمال کاری شود.
6. عدم مهارتهای مدیریت زمان:
ناتوانی در مدیریت زمان میتواند باعث شود که افراد از انجام کارها به تعویق بیندازند و اهمال کاری کنند.
به موارد بالا خوب دقت کردید؟
با اینکه اهمال کاری خود یکی از دلایلی است که نمیتوانید درس خواندن را شروع کنید اما چهار دلیل قبلیای که در قسمتهای پیشین مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟ + ۵ روش عملی) نیز بیان کردهام، در اهمال کاری نقش زیادی دارند.
سوال اول شما از این مقاله، این بود که چرا نمیتوانید درس خواندن را شروع کنید و در مطالب بالا، سعی کردم به طور کامل از پنج دلیلی را که عمدهای از افراد در هر مقطع تحصیلی با آن درگیر هستند، ذکر کنم.
در ادامه، نوبت به قسمت بعدی مقاله میرسد یعنی قسمت شیرین روشهای عملی!
پس به خواندن ادامه بدهید که پنج روش مقابله با مشکلات بالا، در انتظار شماست.
قدم اول - روشن کردن موتور!
در قسمتهای ابتدایی مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟ + ۵ روش عملی)، گفتم که یکی از دلایلی که باعث میشود نتوانید درس خواندن را شروع کنید، بی انگیزگی است.
انگیزه، موتور حرکتی هر فرد است و بدون انگیزه، هیچ کاری از پیش نمیرود. پس برای حرکت در یک مسیر، ابتدا باید موتور را روشن کرد!
پس اگر شما هم در خود نشانههایی از عدم وجود انگیزه میبینید که باعث بروز مشکل در روند شروع درس خواندنتان شده، در ادامه این قسمت با من همراه باشید.
در مقابله با بی انگیزگی، بهترین روش این است که اهداف خود را بازبینی کرده و آنها را از نو تعیین کنید.
تعیین اهداف، به شما جهت میدهد و مسیر را برایتان روشن میکنند.
هدف گذاری میتواند به شدت انگیزه شما در درس خواندن را افزایش دهد. هدف گذاری به شما کمک میکند که مسیر واضح و معینی را برای پیشرفت در درسها داشته باشید و به سمت موفقیت حرکت کنید.
وقتی که هدفهای مشخصی برای خود تعیین میکنید، به شما چشمانداز روشنی اعم از انجام وظایف خاص، رسیدن به نمرههای خاص، یادگیری مفاهیم جدید و غیره ارائه میدهد.
این هدفها به عنوان منبع انگیزه بخش عمل میکنند و شما را ترغیب میکنند تا برای دستیابی به آنها تلاش کنید.
همچنین، هدف گذاری میتواند به شما احساس ارتباط و اهمیت دادن به کارهایی که انجام میدهید را بدهد.
وقتی که هدفها واضح هستند، بهتر میتوانید تمرکز کنید و از تلاشهای خود نتیجه بگیرید که این نیز انگیزه را افزایش میدهد.پیشنهاد میشود که هدفهایی را تعیین کنید که هم چالش برانگیز باشند و هم قابل دستیابی.
در طول مسیر، همچنان به اهداف خود پایبند باشید و اگر نیاز باشد، آنها را با توجه به پیشرفتهای خود تعدیل کنید.
هدف گذاری به شما کمک میکند که به طور مداوم روی اهداف خود متمرکز باشید و با انگیزه و انرژی بیشتری به درس خواندن بپردازید.
برای تعیین اهداف خود، میتوانید از مراحل زیر استفاده کنید:
1. تفکر درازمدت:
به فکر آینده خود باشید و تصویری از زندگی و موفقیتی که میخواهید داشته باشید، رسم کنید.
2. تجزیه و تحلیل:
مواردی که میخواهید در روند مطالعه بهبود ببخشید را تجزیه و تحلیل کنید. با تجزیه و تحلیل به راحتی میتوانید مشکلات و موانع را پیدا کرده و آنها را حل کنید.
3. هدف گذاری هوشمندانه:
اهداف را به صورت هوشمند و قابل اندازهگیری تعیین کنید. اهداف باید محدود، مشخص، قابل دستیابی و مرتبط با آرزوها و ارزشهای شما باشند.
4. الهام بخشی:
اهداف باید برای شما الهامبخش باشند و به شما انگیزهی کافی برای کار کردن به سمت آنها بدهند.
5. تعیین زمان:
مشخص کنید که هر هدف باید تا چه زمانی محقق شود. این کمک میکند که برنامهریزی منطقیتری داشته باشید.
منظور از تعیین زمان، مشخص کردن اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است.
6. از اهداف کوچک آغاز کنید:
برای شروع، میتوانید اهداف کوچکتری را تعیین کنید و با موفقیت در رسیدن به آنها، به اهداف بزرگتر پیش بروید.
7. ارزیابی و پیگیری:
اهداف خود را بصورت دورهای بررسی کنید و نتیجههای خود را ارزیابی کنید. اگر نیاز باشد، تغییرات لازم را ایجاد کنید.
8. انعطافپذیری:
اگر اهداف شما تغییر کنند یا بهترین راهها برای رسیدن به آنها تغییر کند، با انعطافپذیری به اصلاح برنامهریزیهای خود بپردازید.
به یاد داشته باشید که اهداف شما باید باورپذیر و واقعبینانه باشند. همچنین، اهداف باید متناسب با تواناییها و منابع شما باشند و به شما انگیزه و انرژی بیشتری برای پیشرفت ایجاد کنند.
قدم دوم - رعایت بهداشت روانی
آیا در مورد بهداشت روانی چیزی شنیدهاید؟
اصلا میدانید بهداشت روانی یعنی چه؟
بهداشت روانی به وضعیتی اشاره دارد که فرد احساس رضایت، خوشبختی، تعادل روانی و قدرت مقابله با چالشهای زندگی را دارد. این وضعیت به ارتباطات مثبت فرد با خودش، اطرافیان و محیط اطرافش بستگی دارد.
بهداشت روانی نشاندهنده تعادل در عواطف، افکار و رفتارها است که به فرد کمک میکند با استرسها و فشارهای روزمره بهتر کنار بیاید.
بهداشت روانی مهمترین عامل در ایجاد کیفیت زندگی بهتر است و نقش مهمی در احساس رضایت و خوشبختی افراد ایفا میکند. به همین دلیل، مراقبت از بهداشت روانی نیز مثل بهداشت جسمانی، برای حفظ و ارتقاء کیفیت زندگی افراد بسیار حائز اهمیت است.
عوامل مختلفی میتوانند بر بهداشت روانی افراد اثر منفی بگذارند. این عوامل میتوانند به صورت فیزیکی، روانشناختی یا اجتماعی باشند. برخی از این عوامل عبارتند از:
1. استرس و فشارهای زندگی:
مواجهه با استرسهای مداوم و فشارهای زندگی میتواند بهداشت روانی را تحت تأثیر قرار دهد و علائم اضطراب و افسردگی را افزایش دهد.
2. انزوا:
حضور اجتماعی و ارتباط با دیگران برای بهداشت روانی بسیار مهم است. انزوا و انزوای اجتماعی میتواند احساس تنهایی و اضطراب را افزایش دهد.
3. نبود حمایت اجتماعی:
حمایت از خانواده، دوستان یا همکاران میتواند بهداشت روانی را تقویت کند. نبود حمایت اجتماعی میتواند احساس کندن معنا و اهمیت کارها را کاهش دهد.
4. مشکلات مالی و اقتصادی:
مشکلات مالی و اقتصادی میتوانند استرس و نگرانیهای بیشتری را ایجاد کنند و بهداشت روانی را تحت تأثیر قرار دهند.
5. اختلالات روانی:
برخی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اختلالات خوردن و … میتوانند بهداشت روانی را ناگهان تحت تأثیر قرار دهند.
6. نقد زیاد خود:
انتقاد زیاد از خود و نقد خود میتواند احساس عدم ارزشیابی و اضطراب را افزایش دهد.
احترام به خود و مراقبت از بهداشت روانی خود میتواند به شما کمک کند تا با این عوامل منفی مقابله کرده و به روانبهبودی نزدیکتر شوید.
برای رعایت بهداشت روانی و افزایش سطح رضایت و خوشبختی، میتوانید این نکات را در نظر بگیرید:
1. مراقبت از خود:
وقتی که برای خود وقت میگذارید و به نیازهای روحی و جسمی خود توجه میکنید، احتمالاً بهداشت روانیتان نیز بهتر میشود. مراقبت از خود شامل خواب کافی، تغذیه مناسب، ورزش، وقت گذاشتن برای علایق شخصی و فعالیتهای استراحتی میشود.
2. مدیتیشن و آرامش:
مدیتیشن، یوگا یا تمرینات تنفسی میتواند به شما کمک کند تا استرس و اضطراب را کاهش داده و آرامش را افزایش دهید.
3. محیط مثبت:
سعی کنید در محیطی مثبت باشید و با افرادی که انرژی مثبت دارند، وقت بگذرانید. فاصله گرفتن از افراد منفی و ارتقاء ارتباط با افراد حمایتکننده میتواند تأثیر مثبتی بر روحیهتان داشته باشد.
4. مدیریت استرس:
یادگیری مهارتهای مدیریت استرس میتواند به شما کمک کند با موقعیتهای دشوار بهتر کنار بیایید و احساس کنترل و تعادل روانی داشته باشید.
5. ارتباط اجتماعی:
ارتباط مثبت و احساس تعلق به افراد و جامعه میتواند احساس رضایت و خوشبختی را افزایش دهد. سعی کنید با دوستان و خانواده خود در ارتباط باشید و ارتباطاتتان تنها منحصر به فضاهای مجازی نباشد.
البته یادتان باشد این ارتباطات باید با افرادی مثبت و ارتباطی سازنده باشد تا باعث استرس و ناراحتی بیشتر شما نشود.
6. پذیرش احساسات:
به احساسات خود پذیرا باشید و از نداشتن فشار برای غمنخواهی یا خوشحالی اضافی خودداری کنید. یادگیری راههای مثبت برای بیان احساسات و حمایت از خودتان در مواجهه با احساسات منفی میتواند بهداشت روانیتان را بهبود بخشد.
7. حمایت حرفهای:
اگر احساس میکنید بهداشت روانیتان نیاز به حمایت حرفهای دارد، به یک متخصص روانشناسی مراجعه کنید. آنها میتوانند شما را راهنمایی کنند و راههایی برای بهبود وضعیت روانیتان ارائه دهند.
همچنین، مراقب باشید که به خودتان سخت نگیرید و به یاد داشته باشید که هر کسی ممکن است احساسات و روزهای سختی را که شما میگذرانید تجربه کنند و شما تنها و رها شده نیستید. همه ما در طول زندگی با چالشها روبرو میشویم.
احترام به خود و خودمهاری در مواجهه با مشکلات میتواند به شما در بهبود و حفظ بهداشت روانی کمک کند.
قدم سوم - حرکت
گفتم که تعیین هدف، مانند روشن کردن موتور است اما نکته بعدی، حرکت کردن این موتور است.
برنامه ریزی، همان عامل تحرک موتور است.
برنامه ریزی برای شروع به درس خواندن بسیار مهم است و نقش بسزایی در موفقیت و بهرهوری شما در مطالعه دارد. این موارد به خصوص در زمانهایی که به درس خواندن نیاز دارید، از اهمیت ویژهای برخوردارند:
1. تعیین اولویتها:
انتخاب موضوعات و وظایف بر اساس اولویتها و میزان اهمیت آنها میتواند به شما کمک کند تا در وقت محدودی که دارید، به بهترین شکل ممکن از زمانتان استفاده کنید.
2. کاهش استرس:
برنامهریزی دقیق و تعیین شبهزمانهای مخصوص به هر موضوع کمک میکند تا شما استرس کمتری در مورد بهموقع پاسخ دادن به درسها و مطالب داشته باشید.
3. ایجاد انگیزه:
برنامهریزی با تعیین اهداف و برنامههای واضح میتواند انگیزه شما را در انجام مطالعه افزایش دهد و از تنبلی جلوگیری کند.
4. افزایش بهرهوری:
با تخصیص زمان به درستی و تقسیمبندی زمانها به درسها و مطالعههای مختلف، بهرهوری شما در مطالعه بالاتر میرود.
5. کاهش احتمال اهمالکاری:
در یکی از مواردی که مانع شروع درس خواندن بود، از اهمال کاری نام بردم. با برنامه ریزی دقیق و تعیین زمانهای مشخص برای مطالعه، احتمال اهمالکاری درسها کمتر میشود.
بنابراین، برنامهریزی کردن برای شروع به درس خواندن از نظر اجرای کارها و دستیابی به اهداف بسیار مهم است و به شما کمک میکند تا بهترین بهرهوری را از زمان و انرژی خود ببرید و به موفقیت نزدیکتر شوید.
مشاوره رایگان
قدم چهارم - شجاع دل
در ابتدای این مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟ + ۵ روش عملی)، با هم بررسی کردیم که ترس از شکست، خود یکی از مواردی است که مانعی برای شروع درس خواندن شما محسوب میشود و باعث میشود نتوانید درس خواندن را شروع کنید.
شکست خوردن در درس خواندن برای بسیاری از دانشآموزان اتفاق میافتد و ممکن است باعث افسردگی، ناامیدی و نگرانی شود. اما باید به خاطر داشت که شکست خوردن در درس خواندن به هیچ عنوان معیاری برای ارزیابی هوش و توانایی شما نیست و همه ما در زمینههای مختلف با شکست مواجه میشویم.
در ادامه چند راهکار برای کاهش نگرانی درباره شکست خوردن در درس خواندن آورده شده است:
به خودتان اجازه دهید خطا کنید:
باید به خودتان اجازه دهید که خطا کنید و درس بخوانید. هیچ کس بدون خطا کردن درس خواندن را به خوبی یاد نمیگیرد.
برنامهریزی بهتر:
اگر شما به خودتان برنامهریزی خوبی برای مطالعه قبل از امتحان ندادهاید، احتمالاً احساس ناراحتی میکنید. بهتر است برای مطالعه بیشتر برنامهریزی دقیقتری داشته باشید.
تمرین:
برای بهبود درس خواندن باید تمرین کنید. با تمرین در بلندمدت میتوانید بهبود قابل توجهی داشته باشید.
دوست داشتن درس:
بهتر است دروسی را که دوست دارید بیشتر بخوانید. این به شما کمک خواهد کرد که بیشتر به درس علاقه مند شوید و بتوانید بهتر درس بخوانید.
در نظر گرفتن به عنوان یک فرصت برای یادگیری:
شکست خوردن از طریق امتحانات یک فرصت برای یادگیری است. با بررسی اشتباهات خود و فهمیدن اینکه چگونه میتوانید در آینده بهتر عمل کنید، میتوانید بهبود چشمگیری داشته باشید.
از روشهای یادگیری مختلف استفاده کنید:
هر فردی روش یادگیری خود را دارد. شما باید روش یادگیری خود را پیدا کنید و از روشهای مختلفی مانند تمرین، تمرین سوالات قبلی، خواندن دروس دستور زبان و … استفاده کنید.
به خودتان اعتماد کنید:
باید به خودتان اعتماد کنید و بدانید که میتوانید درس خوبی بخوانید و موفق شوید. با اعتماد به نفس و روحیه مثبت، شما میتوانید از شکست خوردن در درس خواندن بیشتر غلبه کنید.
به دست آوردن کمک:
اگر با مشکلی در درس خواندن روبرو شدید، بهتر است کمک بگیرید. میتوانید با معلمان، دوستان یا افراد دیگری که در همین زمینه تجربه دارند، صحبت کنید و از تجربیات آنها بهره ببرید.
آرامش خود را حفظ کنید:
نگرانی درباره شکست خوردن در درس خواندن ممکن است باعث افزایش استرس و کاهش کارایی شما در درس بشود. باید آرامش خود را حفظ کرده و برای کاهش استرس از روشهای تنفس عمیق، یوگا و مدیتیشن استفاده کنید.
حوصله داشته باشید:
درس خواندن نیاز به زمان و تمرکز دارد. برای بهتر خواندن درس، باید حوصله داشته باشید و به خودتان فرصت بدهید تا به طور کامل درس را فهمید و بیاموزید.
در کل، باید به خودتان اجازه دهید خطا کنید و به جای نگرانی از شکست خوردن، فرصت یادگیری را به دست آورید.
همچنین، با تمرین، برنامهریزی بهتر، استفاده از روشهای یادگیری مختلف و حفظ آرامش، میتوانید در درس خواندن موفق شوید.
قدم پنجم - کمال وجود ندارد!
شاید عنوان این قسمت به نظرتان عجیب بیاید اما متاسفانه باید با این حقیقت روبرو شوید که در این دنیا، چیزی به اسم کمال وجود ندارد.
همه ما به عنوان انسانهای تنوع طلب و سیری ناپذیر! وقتی به مرحلهای از موفقیت برسیم خواهان موفقیتها و مدارج و جایگاههای بیشتری هستیم و هیچ موفقیت و جایگاهی راضیمان نمیکند.
در این بین افرادی که ما به آنها میگوییم کمالگرا، وضعشان از این چیزها هم بدتر است!
آنها هیچ لذتی از موفقیتهایشان نمیبرند و دائم در این فکر هستند که این موقعیت چقدر کم و کوچک است و یا ممکن است خودشان را شکست خورده فرض کنند!
این وضعیت، باعث مشکلات زیادی میشود. اگر شما هم در درس خواندن دچار کمالگرایی هستید، به خواندن ادامه این مقاله (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟ + ۵ روش عملی) بپردازید.
برای کمالگرا نبودن، میتوانید این راهنماها را دنبال کنید:
1. قبول کنید که کمال وجود ندارد:
درک کنید که کسی وجود ندارد که به همه جنبههای کمال در همه ابعاد زندگیاش رسیده باشد و هیچ کاری همیشه به صورت کامل انجام نمیشود. قبول کردن این واقعیت باعث کاهش استرس و اضطراب شما خواهد شد.
2. تمرکز بر فرآیند به جای نتیجه:
انتظار از خود برای رسیدن به نتایج کامل و بینقص ممکن است شما را فرصتهای یادگیری از فرآیند دور کند. تمرکز بر فرآیند و پیشرفت تدریجی به شما کمک میکند که کمالگرایی را کنار بگذارید.
3. به خودتان اجازه اشتباه داده و خطا کنید:
این گزینه را در قسمت قبلی هم که در مورد ترس از شکست بود نیز بیان کردم. ترس از شکست، رابطه مستقیمی با کمالگرایی دارد و افرادی که کمالگرا هستند، کاری را شروع نمیکنند چرا که از اشتباه کردن و شکست خوردن میترسند.
در اینجا دوباره تاکید میکنم اشتباه کردن طبیعی است و همه ما اشتباه میکنیم. به خود اجازه دهید که اشتباه کنید و از این اشتباهها به عنوان فرصتهای یادگیری استفاده کنید.
4. از کمکها و منابع موجود بهره ببرید:
ممکن است خودتان نتوانید همه چیز را به صورت کامل انجام دهید، بنابراین بهرهگیری از کمکها، راهنماها و منابع دیگر میتواند به شما کمک کند کمالگرایی را کاهش دهید.
برای مثال، برای یادگیری بیشتر درس لازم نیست با آن درگیر شوید بلکه میتوانید از معلمان و استادان و حتی ویدیوهای آموزشی استفاده کنید.
خیلی از افراد کمالگرا با این موضوع مشکل دارند و فکر میکنند وقتی نتوانند یک مسئله فیزیک حل کنند یعنی هوش کافی این کار را ندارند!
5. ایجاد تعادل در زندگی:
تمرکز تنها بر یک جنبه از زندگی ممکن است کمالگرایی را تشدید کند. تلاش کنید تا تعادل بیشتری بین کارها و مسائل مختلف زندگی خود ایجاد کنید. برای مثال، در اوقات استراحت خود از کتابها و فیلمهای مفید استفاده کنید و تمام فکرتان را تنها معطوف به درس خواندن در همه روز نکنید.
6. تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness):
ذهنآگاهی به شما کمک میکند که با آگاهی از تجربهها و احساسات خود، کمالگرایی را مدیریت کنید و به نتایج مثبتتری دست پیدا کنید.
به یاد داشته باشید که کمالگرایی یک الگوی رفتاری است و تغییر این الگو نیاز به صبر و تمرین دارد. ابزارها و مشاوره حرفهای نیز میتوانند به شما در این مسیر کمک کنند.
کلام آخر
در این مقاله با نام (چرا نمیتونم درس خوندن رو شروع کنم؟ + ۵ روش عملی)، تمام سعی من بر این بود که به تمام جنبههای این موضوع بپردازم و همه ابعاد آن را شرح داده و برای آن راهحلی پیدا کرده و برای شما بیان کنم.
بعد از نوشتن این مقاله عریض و طویل! امیدوارم که تک به تک جملاتش به کارتان آمده باشد.
قول بدهید به گفتههایم عمل کنید!
سوالات متداول
کمالگرایی و پیشرفتگرایی باهم فرق دارند. کمالگراها در جست و جوی چیزی هستند که وجود ندارد اما پیشرفتگرا ها به دنبال پیشرفت کردن و بهتر شدن هستند. اگر پیشرفتگرا هستید به شما تبریک میگویم! در غیر این صورت باید سعی کنید که کمالگرایی خود را کنار بگذارید.
با تعیین اهداف و ایجاد برنامه و پایبند ماندن به آن، اهمال کاری را از خود دور میکنید.
این قرصها باید با احتیاط و تنها با مجوز پزشک متخصص مصرف شود. پس اگر احساس میکنید خودتان نمیتوانید با وضعیت موجود کنار بیایید، بهتر است به مشاوران متخصص این حوزه مراجعه کنید.
یک پاسخ
با خوندن این نوشته فهمیدم دچار کمالگرایی هستم ولی چطوری میتونم از بین ببرمش؟