فهرست مطالب
برنامه روزانه انیشتین
برای اکثر ما، دانستن از زندگی و عادات نوابغ جهان بسیار جالب است. اینکه بدانیم در طول روز چه کارهایی میکنند و آیا مثل مردم عادی زندگی میکنند یا نه؟
آلبرت انیشتن، یکی از همین نوابغ است که عادات عجیب و جالبی دارد. انیشتن که معرف حضورتان هست؟ همان آلبرت خودمان!
آلبرت انیشتین یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بود. او فیزیکدان برجستهای بود که نظریهٔ نسبیت خاص و نظریهٔ نسبیت عام را توسعه داد.
این نظریهها مبنای تحقیقات در فیزیک مدرن و تفسیر مجموعهٔ اصول فیزیک کوانتومی را تغییر داد. همچنین، انیشتین به عنوان فعالترین فرد در حوزههای علمی و اجتماعی دوران خود به شهرت رسید.
در این مقاله:
(برنامه روزانه انیشتین را بشناسیم !!)
و میخواهم از برنامه روزانه او و عادات جالبش در زندگی صحبت کنم.
برای یه گپ و گفت کوتاه با مرحوم مغفور! آلبرت آمادهاید؟ پس به خواندن ادامه بدهید.
آلبرت انیشتین که بود؟
قبل از اینکه به زندگی خصوصی انیشتن سرک بکشیم! بهتر است به طور دقیقتر او را بشناسیم.
در ویکی پدیا، در مورد او چنین آمده است:
اینشتین در امپراتوری آلمان و در یک خانواده یهودی زاده شد. او در سال ۱۸۹۵ به سوئیس رفت و ملیت آلمانی خود را در ۱۸۹۶ باطل کرد. در سال ۱۹۰۰ موفق به اخذ مدرک دیپلم در زمینه ریاضی و فیزیک از مدرسه پلیتکنیک فدرال در زوریخ شد.
او پس از مدتی موفق شد که بهعنوان بازرس ثبت اختراع در اداره ثبت اختراعات سوئیس در بِرن مشغول بهکار شود و بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۹ در این سمت باقی ماند.
او در ۲۶ سالگی، چهار مقاله استثنایی و پیشگامانه در مورد اثر فوتوالکتریک، حرکت براونی، نسبیت خاص و همارزی جرم و انرژی منتشر کرد که توجه جهان علم را بهخود جلب کرد و در همین سال نیز موفق به اخذ مدرک دکتری خود از دانشگاه زوریخ شد.
در مدت زمان کوتاهی پس از انتشار کارش در زمینه نسبیت خاص، اینشتین کارش را برای توسعه این نظریه به میدان گرانشی آغاز کرد که در نهایت در سال ۱۹۱۶ تحت عنوان نسبیت عام منتشر شد و آن را برای مدلسازی کیهان بهکار برد.
او همچنین به بررسی خواص حرارتی نور و نظریه کوانتومی تابش پرداخت که در نهایت به بنیانگذاری نظریه فوتونی نور منتهی شد.
در سال ۱۹۳۳ در زمان حضورش در ایالات متحده آمریکا، آدولف هیتلر به قدرت رسید و دیگر به آلمان بازنگشت. در آستانه جنگ جهانی دوم او از نامهای حمایت کرد که در مورد توسعه بالقوه «بمبهای جدید فوقالعاده خطرناک» هشدار داده میشد و توصیه میکرد که ایالات متحده پژوهشهای مشابهی را آغاز کند.
اینشتین ایده استفاده از شکافت هستهای بهعنوان سلاح را بهصورت عمومی محکوم میکرد و بههمراه برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی بیانهای را با عنوان بیانیه راسل–اینشتین امضا کرد.
وی همچنین به دلیل تساوی جمعیت و انرژی (E=mc^2) شناخته میشود که ارتباط عمدهای بین مقدار انرژی و جرم در دنیای ذرات میسازد. این تساوی بنیان فهم ما از انرژی هستهای و کاربردهای آن (مانند انرژی هستهای و انفجارهای هستهای) را تغییر داد.
او از سال ۱۹۰۸ تدریس فیزیک نظری در دانشگاه برن را آغاز کرد و در سالهای بعد در دانشگاه زوریخ، دانشگاه کارل در پراگ رفت و مدرسه پلیتکنیک فدرال در زوریخ به تدریس ادامه داد.
در سال ۱۹۱۴ او به عضویت فرهنگستان علوم پروس در برلین درآمد و بهمدت ۱۹ سال در آنجا ماند. اینشتین از همکاران مؤسسه مطالعات پیشرفته در دانشگاه پرینستون در شهر نیوجرسی بود که تا پایان عمرش در سال ۱۹۵۵ نیز این همکاری را حفظ کرد.
او بیش از ۳۰۰ مقاله علمی و ۱۵۰ مقاله غیرعلمی منتشر کرد. دستاوردهای فکری و جدید او موجب شد که نام اینشتین در فرهنگ عامه معادلی برای هوش و نبوغ محسوب شود.
در ادامه، میخواهم برای شما از عادات عجیب و جالب انیشتن بگویم.
این رفتارها در قالب یک دانشمند نابغه به شهرت انیشتن، بسیار جالب توجه است.
این عادات او، به عنوان برنامه روزانهاش، هر روز انجام میشدند.
۱۰ ساعت خواب در روز
معمولا خوابیدن زیاد بین مردم نشانهای از تنبلی تلقی میشود اما در اینجا قضیه کاملا فرق دارد. انیشتن عاشق خوابیدن بود!
خوابیدن باعث کارایی بهتر مغز میشود و انیشتن تمام و کمال، از این ویژگی استفاده میکرد و ده ساعت در روز میخوابید. این عدد یک و نیم برابر میانگین خواب مردم آمریکاست.
معمولا دانشمندان و نوابغ، خواب کم و کوتاهی دارند. برای مثال، نیکولا تسلا نمیتوانست به راحتی بخوابد و تنها چهار ساعت در روز میخوابید اما آلبرت انیشتن از این قاعده کاملا مستثنی است.
انیشتین به همین ترتیب هر روز چرتهای کوتاهی میزد. به گفتهی شایعات، او برای جلوگیری از طولانی شدن چرتها، با یک قاشق و بشقاب فلزی روی صندلی مینشست. به خواب برای لحظهای فرصت میداد تا او را فرا گیرد و بعد… با صدای برخورد بشقاب به زمین، از خواب بیدار میشد.
این موضوع نشان میدهد واقعا هیچ چارچوب خاص و دقیقی برای میزان خواب همه افراد وجود ندارد و هر کسی با توجه به نیاز بدنش، میتواند خواب خود را برنامه ریزی کند.
همانطور که میبینیم، آلبرت انیشتن استثنایی، از ۱۴ ساعت بیداری خود، کمال استفاده را کرده است.
جالب است بدانید که یک مزرعه با گاوها به طور خلاقانه، الهامبخش تئوری نسبیت اینشتین بود! این تئوری به عنوان یکی از مهمترین ایدهها، ریشههای خود را در یک خواب دارد.
اینشتین در این رویا، با یک دهقان درباره گاوهایی که درون حصار الکتریکی قرار دارند، به گفتگو میپردازد. اما دهقان از چیز دیگری که میبیند صحبت میکند.
از این تجربه، اینشتین به آگاهی میرسد که یک مسئله یکسان از زوایای مختلف ممکن است به صورت متفاوت دیده و بررسی شود و این نقطه، آغاز شکلگیری نظریه نسبیت بود!
مقاله های مرتبط :
پیاده روی روزانه
میتوانیم بگوییم پیاده روی روزانه برای انیشتن حکم یک واجب دینی را داشته است!
او هر روز حدود ۲ مایل (۳/۲ کیلومتر) پیاده روی میکرد.
خواب ده ساعته و ورزش در هوای تازه کلیدهای تجلی استعداد و نبوغ به نظر نمیآیند. انیشتین به عنوان فردی علاقهمند به تمرین و ورزش و حیات سالم شناخته نمیشد. فعالیت پیادهروی او، به این خاطر نبود که میخواست روی فرم باشد!
اون این کار را به این دلیل انجام میداد: زمانی که در حال راه رفتن هستیم، ذهن ما درگیر نیست و آزادانه گشت و گذار میکند. این دلیلی است که انیشتن هر روز تا محل کارش در دانشگاه پرینستون پیاده میرفت و پیاده برمیگشت چرا که این کار، به او فرصت فکر کردن آزادانه و بدون اضطراب را میداد.
چه کسی میداند، شاید بعضی از ایدههای درخشانش در همین زمان در ذهنش جرقه خوردهاند.
این مسئله، این فرصت را به شما میدهد تا آرامش را تجربه کنید و به مسائل را به چشمی دیگر نگاه کنید؛ همان چیزی که انیشتین به دنبال آن بود: تغییر نحوه تفکر و جریان ذهنی.
نواختن ویولن
در سنین نوجوانی، مادر انیشتن تصمیم گرفت برای فرزند نابغهاش سرگرمی مفیدی پیدا کند بنابراین تصمیم گرفت او را به سمت و سوی ویولن نوازی هدایت کند.
آلبرت جوان در آن زمان خیلی موافق این کار نبود اما وقتی در ۱۳ سالگی قطعهای از موتزارت شنید و به قدری عاشق نواختن ویولن شد که نواختن ویولن برایش یک برنامه روزانه شد و تا آخر عمرش، از آن دست نکشید.
چه عادتی بهتر از این؟ موسیقی خود نقش اساسی در شکوفایی و پروش هوش و ذهن دارد و انیشتن هم به احتمال زیاد این را میدانست و دلیل نواختن ویولن تنها علاقه نبوده.
او در بین ساعات کارهای علمی سنگینش، از ویولن نوازی به عنوان استراحت استفاده میکرد.
خوردن غذای ساده
همه ما شاید فکر کنیم نوابغ، مغزشان را برنامه غذایی خاصی تغذیه میکنند. شاید واقعا هم اینطور باشد اما در مورد انیشتن، این موضوع نقض میشود.او فقط عاشق اسپاگتی بود و به میزان زیادی آن را مصرف میکرد.
یک تحقیق نشان داد که رژیمهای کم کربوهیدرات، وقت کمتری برای واکنش دارند و باعث کاهش توانایی حافظه فضایی میشوند، اگرچه این تأثیر تنها به مدت محدودی مشاهده میشود (زیرا پس از چند هفته، مغز به ذخیره انرژی از منابع دیگر مثل پروتئین عادت میکند).
مصرف مواد شیرین به طور معناداری عملکرد مغز را افزایش میدهد، اما این نکته مهم است که این مسئله به هیچ وجه به این معنا نیست که مصرف اسپاگتی یک انتخاب خوب باشد.
به گفته گیبسون: “تحقیقات نشان میدهند که مصرف روزانه ۲۵ گرم کربوهیدرات مفید است، اما در صورت افزایش این مقدار به دوبرابر، ممکن است توانایی تفکر را تضعیف کند. به عبارت دیگر، مقدار ۵۰ گرم اسپاگتی با معادل ۳۷ رشته به نظر زیاد میرسد.”
البته بعید میرسد انیشتن به این چیزها توجه خیلی خاصی نشان داده باشد.
او تنها به دنبال این بوده که با خوردن غذایی ساده، انرژی خود را برای ادامه کارهایش بازیابی کند و خب، تا حدودی حق با او بوده است!
مقاله های مرتبط :
تبدیل کار روزمره به یک عادت
فکر میکنم یکی از دلایل موفقیت انیشتن علاوه بر هوش سرشار، همین موضوع باشد.
او کار را به شکل یک لعن و نفرین نمیدید!
انیشتین همیشه باور داشت که کار کوچک او در یک اداره دولتی برای ثبت اختراعات در شهر برن، همه چیزی است که او از زندگی انتظار داشته و میخواسته.
حتی اگر حقوق او کم بود و شغلش به شکل خستهکنندهای تکراری بود اما در واقعیت، این روال و روتین همان عنصری بود که انیشتین علاقه مند به آن بود.
وقتی که ما وظیفهای را با تکرار روزانه انجام میدهیم و به بالاترین سطح مهارت و تسلط بر آن میرسیم، مغز ما به سرعت به آن عادت میکند و با آن هماهنگ میشود.
در عرض چندی ما یاد میگیریم که این وظیفه را بدون نیاز به فکر کردن انجام دهیم. این واقعیت به ذهنیت ما اجازه میدهد که آزادانه از یک مفهوم به مفهوم دیگر حرکت کنیم.
متاسفانه چیزی به عنوان برنامه روزانه دقیق انیشتن در دسترس ما نیست که البته جای تعجب هم ندارد.
او عادات عجیبی داشت اما عجیب زندگی نمیکرد و از در حاشیه بودن متنفر بود. طبق یک روتین ساده زندگی میکرد. ساعت ۸ صبح بیدار میشد، صبحانهاش را میخورد و بعد پیاده به محل کارش راه میافتاد و تا ساعت ۶ عصر در آنجا مشغول به فعالیتهای علمی بود و در این بین زمانی را به خوردن ناهار اختصاص میداد.
جالب است بدانید انیشتن به حضور داشتن در کنار خانواده و دوستان اهمیت میداد و از ساعت ۷ شب که به خانه برمیگشت تا ساعت ۱۰ شب که به خواب میرفت تا ۱۰ ساعت خواب شبانهاش را تکمیل کند، در کنار خانواده و دوستانش بود.
اما بعد از این گفته، دوست دارم شما را با چند عادت جالب و عجیب انیشتن آشنا کنم که شاید نشود به عنوان برنامه روز او به آنها نگاه کرد اما خواندنشان خالی از لطف نیست.
پس به خواندن این مقاله (برنامه روزانه انیشتن)، ادامه بدهید.
عادت نپوشیدن جوراب
عجیب اما واقعی! بله، آلبرت انیشتین به دلایلی از جوراب پوشیدن اجتناب میکرد. او هرگز جوراب نمیپوشید و یک بار در نامهای به همسرش السا اظهار کرد که باید همیشه از چکمههای بلند استفاده کند تا پاهایش که بدون جوراب است، پنهان بماند.
اصلیترین دلیل این انتخاب غیرمعمول برای نپوشیدن جوراب، این بود که در دوران کودکی، هربار که جوراب میپوشید، در یک یا دو روز، انگشت بزرگ پایش، جوراب را سوراخ میکرد.
این موضوع، نمادی از این میشود که آلبرت انیشتین به چشمه تفکراتش به قدری ارزش میدهد که حتی مسائل ظاهری مانند جورابها نیز قادر به تحتتاثیر قرار دادن او نیستند.
این انتخاب به واقع نمایانگر وابستگی شدید او به تفکراتش بود که هر موضوعی هرچقدر کوچک یا غیرمهم هم باشد، ارزش آن را نداشت که تفکر و حواس او را مختل کند.
او نمیتوانست پارگیهای مکرر در جورابها را تحمل کند و این موجب شد که سادهترین راه ا انتخاب کند و به طور کلی از پوشیدن جورابها منصرف شد.
عادت به پیپ کشیدن
این قسمت شاید بدآموزی داشته باشد!
آلبرت انیشتین مشهور به عنوان یک عاشق پیپ بود. از جوانی علاقه به پیپ کشیدن داشت و تا آخر عمر این عادت را حفظ کرد. اعتقاد داشت که پیپ کشیدن به او در تمرکز و تفکر کمک میکند، همچنین آن را بهعنوان یک روش برای استراحت و آرامش میپذیرفت.
او انواع مختلفی از پیپها را تست کرد، اما در نهایت به پیپهای چوبی علاقه مند شد؛ زیرا معتقد بودند طعم بهتری دارند و ماندگاری بیشتری دارند. از تنباکوهای مختلف نیز برای پیپ کشیدن استفاده میکرد و معمولاً به دنبال ترکیبهایی بود که بهترین طعم را برای خود ایجاد میکردند.
این عادت پیپ کشیدن به معنایی از شخصیت او تبدیل شده و در عکسهای زیادی او با پیپ دیده میشود. این عادت همچنین به نماد نبوغ و تفکر عمیق او تبدیل شده است. معمولا در فیلمهای قدیمی دیدهاید که شخصی وقتی اهل تفکر است، پیپ میکشد.
اما به هر حال، عادت پیپ کشیدن به سلامتی او آسیب رساند. او در سال 1955 به دلیل سرطان ریه درگذشت. اگرچه نمیتوان با اطمینان گفت که عادت پیپ کشیدن نقشی در این موارد ایفا کرده باشد، اما روشن است که این عادت برای سلامتی مضر است.
نتیجهگیری: لطفا پیپ نکشید!
لباس های یک دست
آلبرت انیشتین به دلیل سبک خاص لباسپوشیدن خود، شناخته شده است؛ اغلب این سبک شامل پوشیدن پیراهن با الگوهای خالخالی، شلوار جین و ژاکت میشد. او همچنین معمولاً یک کلاه پهن به سر میگذاشت تا از اشعههای مضر آفتاب در امان بماند. این سبک لباسپوشیدن ساده و راحت بود و انیشتین به تأکید دیگران برای نظر درباره او توجه نمیکرد.
انیشتین باور داشت که لباسپوشیدن نباید آدم را از تمرکز و تفکر منحرف کند. همچنین او به اهمیت ایجاد هویت فردی و دوری از پیروی از مد اعتقاد داشت. سبک لباسپوشیدن او نمایانگر بخشی از شخصیت او بود و او به خاطر این انتخابها شناخته میشد.
سبک لباسپوشیدن آلبرت انیشتین برای بسیاری از افراد الهام بخش شده است. او نشان داد که ایجاد هویت شخصی و انصراف از پیروی بیرویه از مد، اموری مهمتر و ارزشمندتر است.
حافظه ضعیف
بدون شک، آلبرت انیشتین توانستهاست کتبی پر از فرمولها و قوانین فیزیک و ریاضی را حفظ کند؛ اما برای یادآوری جزئیات روزمره، به واقع دارای حافظه ضعیفی بوده است.
او در به یاد آوردن تاریخ تولد عزیزان نیز از بدترین افراد بوده و به عنوان بهانهای، این موضوع را مختص کودکان کوچک میدانسته است.
عجب حقهای آلبرت جان!
قبول نشدن آزمون ورودی دانشگاه!
در سال 1895 و در سن 17 سالگی، آلبرت انیشتین، که بدون شک یکی از بزرگترین نابغههایی بوده که تا این زمان به دنیا آمده، در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلیتکنیک سوئیس شکست خورد.
در واقع، او بخش علوم و ریاضی را با موفقیت پشت سر گذاشته بود، اما در بخشهای دیگر مانند تاریخ و جغرافیا نتوانست موفقیت آورده و شکست خورد.
وقتی بعدها از او درباره این اتفاق پرسیده شد، او به شدت این مواد را کسلکننده مییافت و هیچ تمایلی به پاسخ به سوالات مربوط به آنها نداشت.
به قول شما جوانان امروزی، گنگ بالا!
کلام آخر
هرچند که نمیشود با شخصیت و زندگی افرادی مانند آلبرت انیشتن بزرگ، در یک مقاله کوچک آشنا شد اما در این مقاله سعی کردم شما را هم با ابعاد زندگی او و هم برنامه روزانه انیشتن آشنا کنم و همچنین ترکیب عادات عجیب او با نبوغ بی حد و اندازهاش، جالب و خواندنیست.
چیزی که او را به این موفقیتها نزدیک کرد، نه سبک زندگی عجیب و غریب بود نه برنامهای خاص. بلکه عشق و اشتیاق و هوشمندانه کار کردن، باعث دستیابی او به تمام موفقیتهایش شد.
پس برنامه ریزی کنید، با عشق کار کنید، جوراب بپوشید و پیپ نکشید!
مقاله های پربازدید :
+لیست کامل فیلم های انگیزشی روانشناسی( 15 فیلم)
سوالات متداول
اطلاعات دقیقی نیست که او همیشه به این میزان میخوابیده و این یک چیز کلیست. شاید او برای انجام کارها و تحقیقات مهمش مانند بقیه، ساعت خوابش را کمتر میکردهاست. به هرحال این موضوعی عجیب نیست و با برنامهریزی هوشمندانه میشود به آن رسید.
بله. او قبل از شروع همکاری با دانشگاههای مختلف که در قسمت اول مقاله ذکر کردم، در یک اداره دولتی ثبت اختراع کار میکرد و آن کار را نیز بسیار دوست داشت.
2 پاسخ
بهترین مقاله ای که میتوان درباره زندگی یک فرد نوشت.دسخوش
هستی از افرینش خداست و از جنس خدا بنابراین ما و همه ی موجودات خود خدا هستیم ،مثل من که الان برای خدا پیام گذاشتم