فهرست مطالب
روش صحیح خواندن کتاب های درسی+۷ تکنیک کاربردی
سلام به همه رفقای سختکوش!
همه ما تجربه کردیم:
ساعتها پای یک صفحه کتاب میشینیم، آخرش هم حس میکنیم هیچی یاد نگرفتیم. مشکل از حافظه شما نیست، مشکل از روش خوندنه.
کتاب درسی رو نباید مثل رمان خوند؛ باید باهاش “کشتی” گرفت! در ادامه، ۷ تا تکنیک بهت یاد میدم که مطالعهات رو از حالت “روخوانی” به “یادگیری عمیق” تبدیل میکنه.
ورزش گرم کردن مغز
ورزش گرم کردن مغز، یا همون پیشخوانی، دقیقاً مثل گرم کردن بدن قبل از فوتبال یا بدنسازی عمل میکنه.
اگر بدون گرم کردن وزنه سنگین بزنی، بدنت آسیب میبینه؛ اگر هم بدون پیشخوانی بری سراغ فرمولهای سخت فیزیک، مغزت قفل میکنه.
بیا این بخش رو برای بچهها بازتر کنیم تا دقیقاً بدونن باید چیکار کنن:
🧠 چطوری مغزمون رو قبل از درس “گرم” کنیم؟
خیلی از بچهها فکر میکنن مطالعه یعنی از کلمه اولِ صفحه یک شروع کنی به خوندن تا کلمه آخر. اما این روش خستهکنندهترین راه ممکنه! برای گرم کردن مغز، این نقشه ۳ مرحلهای رو اجرا کن:
۱. نگاهِ عقابی (در ۶۰ ثانیه)
مثل عقابی که از بالا به زمین نگاه میکنه، کل فصل رو ورق بزن.
✔تیترهای درشت: موضوع اصلی چیه؟
✔تصاویر و نمودارها: چشم ما تصاویر رو ۶۰ هزار برابر سریعتر از متن پردازش میکنه. پس اول عکسها رو ببین و زیرنویسشون رو بخون.
✔ کلمات بولد شده: کلماتی که پررنگ یا کج (Italic) نوشته شدن، ستونهای اون فصل هستن.
۲. چک کردن “مقصد” (سوالات آخر فصل)
قبل از اینکه متن رو بخونی، برو سراغ سوالات آخر درس. این کار به مغزت کد میده که: «هی! دنبال جواب این بگرد.» وقتی بدونی تهِ مسیر قراره ازت چی بپرسن، موقع خوندن متن، مغزت مثل ردیاب عمل میکنه و نکات مهم رو سریعتر شکار میکنه.
۳. فلشبک به گذشته
از خودت بپرس: «من از قبل درباره این موضوع چی میدونم؟»
حتی اگر فقط یک کلمه هم یادت میاد، همون رو مرور کن. این کار باعث میشه اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی مغزت بچسبه (مثل چسب دوقلو!).
🎗نکته طلایی: گرم کردن مغز نباید بیشتر از ۵ تا ۱۰ دقیقه طول بکشه. هدف این نیست که یاد بگیری، هدف اینه که به مغزت بگی: «آماده باش، قراره یه چیز جدید یاد بگیریم!»
چرا این کار معجزه میکنه؟
وقتی مغز گرم میشه، ترسش از حجم زیاد کتاب میریزه. دیگه با یک متن ناشناخته روبرو نیستی، بلکه داری دنبال قطعات پازلی میگردی که تصویر کلیش رو قبلاً دیدی.
پادشاه روشهای مطالعه
بریم سراغ بخش هیجانانگیز ماجرا!
تکنیک SQ3R به خاطر قدرت بالایی که در انتقال اطلاعات از حافظه کوتاهمدت به بلندمدت داره، بهش میگن “پادشاه روشهای مطالعه”.
این روش توسط “فرانسیس رابینسون” ابداع شده و هنوز هم در دانشگاههای بزرگ دنیا تدریس میشه.
بیا این غول مرحله آخر رو برای بچهها به زبان ساده کالبدشکافی کنیم:
👑 تکنیک SQ3R: مثل یک پادشاه یاد بگیر!
این اسم عجیب و غریب در واقع مخفف ۵ کلمه انگلیسیه که قدم به قدم یادت میده چطور یک فصل سخت از زیست یا تاریخ رو ضربهفنی کنی:
۱. Survey (نقشهبرداری)
این همون “ورزش گرم کردن مغز” است که قبلاً یاد گرفتیم. در عرض ۵ دقیقه، کل فصل رو نگاه کن تا بفهمی قراره درباره چی حرف بزنه.
۲. Question (سوالسازی)
همینطور که تیترها رو میبینی، اونها رو به سوال تبدیل کن.
✔مثلاً تیتر هست: “ساختار دیانای (DNA)”.
✔ سوال تو بشه: “دیانای از چه اجزایی تشکیل شده و شکلش چیه؟”
این کار کنجکاوی مغزت رو بیدار میکنه تا موقع خوندن، چرتت نگیره!
۳. Read (خواندن فعال)
حالا وقت خوندنه. اما نه روخوانی معمولی! حالا داری دنبال جوابِ اون سوالهایی میگردی که در مرحله قبل ساختی. هر جا جواب رو پیدا کردی، همونجا توقف کن.
۴. Recite (بازگو کردن)
کتاب رو ببند و سعی کن جوابی که پیدا کردی رو با صدای بلند برای خودت توضیح بدی. اگر تونستی به زبون ساده بگیش، یعنی یادش گرفتی. اگر نه، یعنی فقط کلمات رو نگاه کردی!
۵. Review (مرور پادشاهانه)
بعد از اینکه کل فصل تموم شد، یک بار دیگه به سوالاتی که ساخته بودی نگاه کن. ببین میتونی به همهشون جواب بدی؟ این مرحله چسبِ نهایی اطلاعات به حافظه ت هست.
💡 چرا این روش جواب میده؟
چون در این روش، تو از یک “مصرفکننده غیرفعال” تبدیل میشی به یک “شکارچی اطلاعات”. مغز ما وقتی دنبال جوابِ یک سوال میگرده، خیلی بهتر از وقتی که فقط داره متن رو نگاه میکنه، اطلاعات رو ذخیره میکنه.
حاشیهنویسی و خلاصهنویسی فعال
تکنیک «حاشیهنویسی و خلاصهنویسی فعال» جاییه که فرق بین یک شاگرد زرنگ و یک ماشینِ کپی مشخص میشه!
خیلیها فکر میکنن هرچی کتاب رنگیتر باشه، یعنی بیشتر درس خوندن، اما واقعیت اینه که مغز ما با رنگ کردنِ صرف، چیزی یاد نمیگیره.
بیا این بخش رو با یه لحن کاربردی برای بچهها بنویسیم:
✍ حاشیهنویسی فعال؛ با کتابت حرف بزن!
رفیق، کتاب درسی تو مقدس نیست که نترسی توش چیزی بنویسی! کتابی که آخر سال نو و تمیز بمونه، یعنی احتمالاً صاحبش چیزی ازش یاد نگرفته. حاشیهنویسی یعنی دیالوگ برقرار کردن با نویسنده.
۱. ماژیک هایلایت رو زمین بذار! (یا حداقل درست استفاده کن)
هایلایت کردنِ کل صفحه، مغز رو تنبل میکنه چون فکر میکنه چون رنگی شده، پس یادش گرفته. فقط و فقط کلمات کلیدی (اسمها، تاریخها، فرمولهای اصلی) رو هایلایت کن. نهایتاً ۱۰ درصد متن باید رنگی بشه، نه کلش!
۲. تکنیک “ترجمه به زبان خودمانی”
وقتی یک پاراگراف سخت رو میخونی، از خودت بپرس: «اگه بخوام اینو به رفیقم توضیح بدم، چی میگم؟» اون جمله رو با زبون ساده و حتی عامیانه در حاشیه کتاب بنویس. مثلاً به جای حفظ کردن یک تعریف پیچیده زیست، بغلش بنویس: «این بخش وظیفهاش اینه که جلوی ورود میکروب رو بگیره، مثل نگهبان دمِ در.»
۳. استفاده از علائم اختصاری (کدگذاری)
برای خودت یک سری علامت ابداع کن تا سرعتت بالا بره:
🪄 علامت سوال (؟): این قسمت رو نفهمیدم، باید از معلم بپرسم.
🪄ستاره (*): این نکته خیلی مهمه و احتمالاً توی امتحان میاد.
🪄مثال (ex): یک مثال دمدستی براید این فرمول بنویس.
🪄فلش (←): برای نشون دادن رابطه علت و معلولی.
۴. خلاصهنویسی به روش “کورنل” (Cornell)
این روش برای یادداشتبرداری در کلاس یا خلاصه کردن فصلهای سنگین عالیه. کاغذ رو به سه بخش تقسیم کن:
⚡ستون سمت راست (نکات): جزئیات و فرمولها.
⚡ستون سمت چپ (کلیدواژهها): سوالات یا کلمات اصلی.
⚡پایین صفحه (خلاصه): کل مطلب اون صفحه رو در دو خط جمعبندی کن.
🚀 چرا این کار معجزه میکنه؟
وقتی مینویسی، داری از دست و چشمت همزمان استفاده میکنی و مهمتر از اون، مجبوری مطلب رو توی مغزت پردازش کنی تا بتونی کوتاهش کنی. این یعنی “یادگیری فعال”. شب امتحان، به جای خوندن ۵۰۰ صفحه کتاب، فقط حاشیههایی که با زبون خودت نوشتی رو میخونی و تمام!
وقفه زئیکارنیک
تکنیک «وقفه زئیکارنیک» یکی از عجیبترین و در عین حال علمیترین کشفیات روانشناسی در زمینه یادگیریه.
این تکنیک برخلاف تمام توصیههای سنتی که میگن «تا درسی رو تموم نکردی از پات بلند نشو»، بهت میگه: «اتفاقاً وسطش قطع کن!»
بیا این غولِ دنیای تمرکز رو کالبدشکافی کنیم تا ببینی چطور میتونه کیفیت مطالعهت رو زیر و رو کنه.
داستان از کجا شروع شد؟
🪄روانشناسی پشت ماجرا
در دهه ۱۹۲۰، یک خانم روانشناس به اسم «بلوما زئیکارنیک» در یک کافه شلوغ متوجه چیز عجیبی شد. او دید گارسونها سفارشهای خیلی پیچیده میزها رو تا قبل از اینکه صورتحساب پرداخت بشه، موبهمو یادشونه؛ اما به محض اینکه مشتری پول رو پرداخت میکرد و سفارش «بسته» میشد، گارسون حتی یادش نمیاومد اونها چی خورده بودن!
او فهمید که مغز انسان از کارهای «تمامنشده» متنفره و تا وقتی کاری تموم نشه، یک فضای اختصاصی در حافظه (مثل یک پنجره باز در مرورگر گوشی) براش باز نگه میداره.
چطور از این تکنیک برای کتابهای درسی استفاده کنیم؟
برخلاف روش قدیمی که میگفتیم یک فصل رو تموم کن و بعد استراحت کن، در این روش ما از «تعلیق» استفاده میکنیم:
⚡۱. قطع کردن در لحظه طلایی
وقتی داری یک مسئله سخت ریاضی رو حل میکنی یا داری یک مفهوم پیچیده زیست رو میخونی و تازه موتور مغزت گرم شده و داری به جواب میرسی، عمداً توقف کن! کتاب رو باز بذار، از جات بلند شو و ۵ تا ۱۰ دقیقه یک کار کاملاً متفاوت انجام بده (مثلاً آب بخور یا چند تا حرکت کششی انجام بده).
⚡۲. درگیری ناخودآگاه
در اون مدتی که تو داری استراحت میکنی، مغز تو برخلاف خودت استراحت نمیکنه! چون موضوع «نیمهتمام» رها شده، مغز در پسزمینه مدام داره روی اون اطلاعات پردازش انجام میده تا به نتیجه برسه. احتمالاً برات پیش اومده که زیر دوش یا موقع پیادهروی یهو جواب یه سوالی که قبلش بلد نبودی به ذهنت رسیده؛ این دقیقاً اثر زئیکارنیک است.
⚡۳. بازگشت با اشتیاق
وقتی بعد از ۱۰ دقیقه برمیگردی سر کتاب، چون مغزت تشنه تموم کردنِ اون مبحثه، با تمرکز و سرعت بسیار بیشتری نسبت به قبل شروع به کار میکنه. در واقع تو از «کشش مغزی» برای ادامه درس استفاده میکنی.
چرا این روش برای بچههای دبیرستانی معجزه میکنه؟
⚡خداحافظی با اهمالکاری: سختترین قسمت درس خوندن، «شروع کردن» بعد از استراحته. وقتی درس رو در یک جای حساس قطع میکنی، مغزت برای برگشتن به سر درس بیقراری میکنه چون میخواد اون پرونده باز رو ببنده.
⚡ ثبت در حافظه بلندمدت: چون اطلاعات برای مدت بیشتری در وضعیت «فعال» در مغز باقی میمونن، احتمال انتقالشون به حافظه بلندمدت خیلی بیشتر از زمانیه که سریع میخونی و پروندهاش رو میبندی.
⚡ کاهش خستگی ذهنی: این وقفهها اجازه نمیده مغزت به مرحله اشباع (Saturation) برسه.
⚠ دو شرط مهم برای موفقیت در این تکنیک:
✔ استراحت واقعی: در زمان وقفه، اصلاً سراغ گوشی و اینستاگرام نرو! ورود اطلاعات جدید (ویدیو و عکس) جایگزین اون پرونده باز در مغزت میشه و اثر زئیکارنیک رو نابود میکنه.
✔قطع کردن در اوج: اگر وقتی خسته شدی و دیگه هیچی نمیفهمی درس رو رها کنی، این زئیکارنیک نیست، این فقط تسلیم شدنه! باید زمانی قطع کنی که هنوز انرژی داری و موضوع برات داغه.
این تکنیک برای درسهای مهارتی مثل ریاضی و فیزیک مثل بمب عمل میکنه.
کاخ حافظه
تکنیک «کاخ حافظه» که بهش «روش لوکای» هم میگن، قدیمیترین و قدرتمندترین ابزار برای حفظ کردن لیستهای طولانی و مطالب حجیمه. قهرمانان حافظه دنیا با همین روش میتونن ترتیب ۵۲ کارت بازی رو در کمتر از ۲۰ ثانیه حفظ کنن!
بیا ببینیم چطور میشه از این روش برای غولهای درسی مثل زیست، تاریخ یا ادبیات استفاده کرد:
🏰 کاخ حافظه دقیقاً چیه؟
مغز ما برای حفظ کردن «لیست کلمات» طراحی نشده، اما در حفظ کردن «مسیرها و مکانها» فوقالعاده است.
کاخ حافظه یعنی: وصل کردن اطلاعات درسی به اشیاء موجود در یک مکان آشنا.
قدم به قدم برای ساختن اولین کاخ درسی:
۱. انتخاب کاخ (مکان آشنا)
یک جای واقعی رو انتخاب کن که مثل کف دستت بلدی. مثلاً:
🪄 خونه خودتون (بهترین گزینه).
🪄 مسیر مدرسه تا خونه.
🪄 حتی بدن خودت (سر، شونه، کمر و…).
۲. تعیین مسیر
در ذهنت یک مسیر مشخص برای راه رفتن در این مکان تعیین کن.
مثلاً: از در ورودی وارد میشی، اول جاکفشی رو میبینی، بعد آینه، بعد مبل، بعد تلویزیون و آخر سر یخچال. (این ترتیب نباید عوض بشه).
۳. گذاشتن اطلاعات در ایستگاهها
حالا مطالب درسی رو به شکل تصاویر «عجیب و غریب» در این ایستگاهها قرار بده. هرچی تصویر مسخرهتر یا خندهدارتر باشه، بهتر یادت میمونه!
💡 مثال عملی: حفظ کردن «سلسلههای پادشاهی ایران» (برای امتحان تاریخ)
فرض کن میخوایم ترتیب اینها رو حفظ کنیم: ۱. مادها ۲. هخامنشیان ۳. سلوکیان ۴. اشکانیان ۵. ساسانیان.
⚡ ایستگاه ۱ (دمِ درِ ورودی): تصور کن یه عالمه «مادربزرگ» (یادآور مادها) دم در صف کشیدن و میخوان وارد خونه بشن.
⚡ایستگاه ۲ (روی جاکفشی): یه «هخامنشی» با اون کلاه و ریشهای بلندش نشسته و داره کفشهاش رو واکس میزنه (هخامنشیان).
⚡ایستگاه ۳ (روی آینه): میبینی آینه پر از «سلوک» و کثیفیه و داری با دستمال پاکش میکنی (سلوکیان).
⚡ایستگاه ۴ (روی مبل): وسط پذیرایی روی مبل، یک نفر نشسته که چشمش «اشک» میریزه و داره پیاز پوست میکنه (اشکانیان).
⚡ ایستگاه ۵ (داخل یخچال): درِ یخچال رو باز میکنی و میبینی توش پر از «ساس» (حشره ساس) شده که یخ زدن! (ساسانیان).
چرا این روش برای بچههای دبیرستانی معجزه است؟
✔ سرعت بازیابی بالا: سر جلسه امتحان، فقط کافیه در ذهنت از درِ خونه وارد بشی و به ترتیب به ایستگاهها نگاه کنی. مطالب خودبهخود یادت میان.
✔ فراموشی غیرممکن: چون اطلاعات به حافظه تصویری و مکانی تو چسبیده، حتی بعد از سالها هم یادت میمونه.
✔تبدیل درس به بازی: به جای حرص خوردن، داری توی ذهنت یه فیلم کمدی یا عجیب میسازی.
⚠ دو نکته برای حرفهای شدن:
تصاویر متحرک بساز: به جای یک عکس ثابت، تصور کن اون مادربزرگها دارن جیغ میزنن یا اون هخامنشی داره با برس به سرش میزنه. حرکت باعث ماندگاری میشه.
تعامل ایجاد کن: خودت هم وارد صحنه بشو. مثلاً بوی پیازی که «اشکانیان» پوست میکنن رو حس کن.
در هم تنیدن
تکنیک «در هم تنیدن» یکی از آن روشهایی است که در ابتدا ممکن است کمی روی اعصابت باشد، چون مغزت را به چالش میکشد، اما دقیقاً همین چالش است که باعث میشود در امتحانهای نهایی و کنکور، مثل یک قهرمان عمل کنی.
بیا این روش را که دقیقاً نقطه مقابل روش سنتی «مطالعه بلوکی» است، با هم بررسی کنیم:
🥨 تکنیک در هم تنیدن: مغزت را غافلگیر کن!
در روش سنتی، ما میگوییم: «امروز فقط ۳ فصل از فیزیک را میخوانم.» اما در روش در هم تنیدن، ما موضوعات یا درسهای مختلف را با هم ترکیب میکنیم.
فرق مطالعه بلوکی با در هم تنیدن به زبان ساده:
🦔 مطالعه بلوکی (خستهکننده): ریاضی، ریاضی، ریاضی، ریاضی.
🦔در هم تنیدن (حرفهای): ریاضی (مشتق)، زیست (ژنتیک)، ریاضی (حد)، زیست (گیاهی).
🚀 چطور این تکنیک را اجرا کنیم؟
۱. دستهبندی موضوعات مشابه
به جای اینکه ۵ ساعت فقط یک مدل تست بزنی، موضوعاتی که به هم نزدیک هستند اما راهحلهای متفاوتی دارند را در یک پارت مطالعه قرار بده. مثلاً اگر داری تست مثلثات میزنی، وسطش چند تا تست لگاریتم هم بگذار.
۲. تغییر قبل از “خستگی کامل”
قانون طلایی این است: به محض اینکه حس کردی در یک مبحث داری روی غلتک میافتی و جوابها را طوطیوار میدهی، موضوع را عوض کن. این کار باعث میشود مغزت نتواند از “الگوهای تکراری” استفاده کند و مجبور شود برای هر سوال دوباره فکر کند.
۳. پارتهای زمانی کوتاهتر
به جای یک پارت ۳ ساعته برای یک درس، سه پارت ۱ ساعته برای سه مبحث مختلف داشته باش.
🧠 چرا این روش از نظر علمی معجزه میکند؟
۱. تقویت قدرت تشخیص: بزرگترین مشکل دانشآموزان در امتحان این نیست که فرمول را بلد نیستند، بلکه این است که نمیدانند از کدام فرمول برای کدام سوال استفاده کنند. در مطالعه بلوکی، چون همه سوالات شبیه هم هستند، مغزت یاد نمیگیرد تشخیص دهد. اما در “در هم تنیدن”، چون هر لحظه با یک نوع سوال روبرو میشوی، مغزت یاد میگیرد سریعاً نوع مسئله را تشخیص دهد.
۲. جلوگیری از توهمِ یادگیری: وقتی ۱۰ تا مسئله مشابه حل میکنی، دهمی را خیلی راحت حل میکنی و فکر میکنی “استاد” شدهای. اما این فقط حافظه کوتاهمدت توست که دارد کپی-پیست میکند. در هم تنیدن این توهم را میشکند و یادگیری واقعی ایجاد میکند.
۳. ماندگاری طولانیتر:
تحقیقات نشان داده دانشآموزانی که به روش در هم تنیدن درس میخوانند، در روز مطالعه شاید کمی کندتر پیش بروند، اما در روز امتحان (حتی چند هفته بعد) ۴۳ درصد نمرات بهتری نسبت به دانشآموزان معمولی میگیرند!
⚠ یک نکته مهم برای اینکه اشتباه نکنی:
در هم تنیدن به معنای “پرش از این شاخه به آن شاخه” بدون برنامه نیست. تو باید برای هر بخش زمان کافی (مثلاً ۴۵ دقیقه) بگذاری تا روی کلیات مسلط شوی، و بعد سراغ موضوع بعدی بروی. هدف این است که مغزت بین مفاهیم “تمایز” قائل شود.
توضیح به مادربزرگ
این تکنیک که در دنیای علم به آن EL5 یا نسخه فانتزیترِ تکنیک فاینمن میگویند، تیرِ خلاص برای یادگیری عمیق است.
اگر میخواهی بدانی یک مطلب را واقعاً فهمیدهای یا فقط حفظ کردهای، این تست را انجام بده.
بیا این روش را با تمام جزئیات برای مقالهمان بنویسیم:
👵 تکنیک «توضیح به مادربزرگ»؛ اگر نتونی ساده بگیش، یعنی بلد نیستی!
انیشتین یک جمله معروف دارد: «اگر نتوانید چیزی را به سادگی توضیح دهید، یعنی خودتان آن را به اندازه کافی درک نکردهاید.»
در این تکنیک، چالش اصلی این است: چطور یک مفهوم سنگینِ درسی را بدون استفاده از کلمات قلمبهسلمبه، برای کسی توضیح بدهی که هیچ پسزمینهای از آن درس ندارد؟
چطوری اجرایش کنیم؟
۱. مخاطب فرضی بساز:
تصور کن مادربزرگ مهربانت (یا یک کودک ۵ ساله) کنارت نشسته و از تو میپرسد: «عزیزم، امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟» او نه از فرمولهای دیفرانسیل چیزی میداند و نه اصطلاحات پیچیده زیستشناسی را شنیده است.
۲. حذف کلمات ممنوعه (Jargon):
حق نداری از کلمات تخصصی کتاب استفاده کنی.
⚡ به جای «میتوکندری»، بگو «کارخانه برق سلول».
⚡ به جای «تورم» در اقتصاد، بگو «کمارزش شدنِ پول توجیبی».
⚡ به جای «نیروی گریز از مرکز»، بگو «همان حسی که وقتی چرخوفلک تند
میچرخد، تو را به بیرون پرت میکند».
۳. استفاده از مثال و آنالوگی (شبیهسازی):
باید از اشیاء دور و برت در اتاق یا آشپزخانه استفاده کنی تا مطلب را مجسم کنی. مثلاً برای توضیح ساختار اتم، از یک هلو استفاده کن (هسته وسط، گوشتِ میوه فضای خالی، و پوست هم مدار الکترونها).
🧠 چرا این تکنیک مغز را زیر و رو میکند؟
وقتی مجبوری ساده حرف بزنی، مغزت مجبور میشود دو کار بزرگ انجام دهد:
🧨 فیلتر کردن: مطالب اضافی را دور میریزد و فقط «مغزِ مطلب» را نگه میدارد.
🧨 ارتباطسازی: چون نمیتواند از تعاریف کتاب استفاده کند، مجبور میشود بین آن درس و «زندگی واقعی» پیوند برقرار کند.
خطر بزرگ: اگر موقع توضیح دادن به تتهپته افتادی یا گفتی «اممم… خب معلومه دیگه… چطوری بگم؟»، دقیقاً همانجا نقطه ضعف توست. همانجایی است که در امتحان یادت میرود! پس برگرد و دوباره آن قسمت کتاب را بخوان.
یک مثال واقعی:
موضوع کتاب: «قانون سوم نیوتن (عمل و عکسالعمل)».
✔ توضیح کتابی: هرگاه جسمی به جسم دیگر نیرو وارد کند، جسم دوم نیز نیرویی هماندازه و در خلاف جهت به جسم اول وارد میکند.
✔توضیح به مادربزرگ: «مامانبزرگ، این قانون میگه دنیا خیلی حسابکتاب داره! مثل وقتی که با دست به دیوار ضربه میزنی، دیوار هم دقیقاً با همون قدرت به دست تو ضربه میزنه؛ واسه همینه که دستت درد میگیره. هر چقدر محکمتر بزنی، دیوار هم محکمتر بهت پس میده!»
سخن آخر
رفیق، یادگیری یه مهارته، نه یه استعداد ذاتی. با تمرین این تکنیکها، میبینی که نه تنها نمراتت بهتر میشه، بلکه وقت آزادت برای تفریح هم بیشتر میشه!
سوالات متداول
بلافاصله بعد از مطالعه! ۲۰ دقیقه اول بحرانیترین زمان برای تثبیت حافظه است.
یک کاغذ کنار دستت بگذار و هر فکر مزاحمی آمد، فقط تیترش را بنویس تا بعداً به آن فکر کنی.